بدون عنوان
شلوار بابایی رو پوشیدی خخخخخخخخخخخخخخشهر بازی ستاره باران تبریز با ابوالمامان فدات بشه که اینجا دندونت رو بردیم کشیدن چند روز بود که درد میکرد قربونت بشم که خیلی زجر کشیدی چون اولین دندون کشیدنت بود عزیزم این لحظاتت بهترین لحظه هایی هستن که به یادگاری خواهند ماند ثانیه ها و دقیقه های مشق نوشتنت اما اونقدر تکالیفات زیاد میشن که من حتی نمیتونم ازت عکس بگیرم این چند تا رو هم با صد مکافات میگیرم اینجا هم کلاس اول تو هست و مراسم شب چله ی شماست که من و مامان دوستت مبین اینجا رو چیدیم به سبک سنتی و در مراسم مامان بزرگ مبین رو هم دعوت کردیم تا مراسمتون خیلی بی ریا و سبک سنتی باشه و براتون قصه بگه خواستیم از این دنیای پر مشغله و تشریفات دور باشیین و برای چند ساعت هم که شده صداقت گزشته رو براتون به تصویر بکشیم حتی گشتیم و ظرف های قدیمی پیدا کردیم که روی کرسی بزاریم این سه نفر هم شورا هستند که برای نظر دادن به تزیین شب چله از طبقه ی بالا اومده بودن