فروردین 94بعد سیزده به در
علی سان بعد حمام کردنش...اینجا.اتا برده پارک ایلخجی و بازیت تمومی نداره.......اینجا من صدات میکنم که بیا بریم اتا کار داره و شما با دستت نشون میدی که میخوای اینقد سرسره بریاینجا هم بابا مجتبی برده بود پارک پردیس رسالت و بهت خیلی خوش گزشت اما وقت برگشتن یه ماشین زد به ماشینمون و سپر ماشین با زمین یکسان شدروز میلاد خانم فاطمه .جلوی خونه ی مادر بزرگ من....فدات بشم انشالله گل دامادیتو ببری
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی