پسرممممممممممممم و عکسای جدیدش
جلوی مسجد و روز عزاداریه حضرت رقیهعلی سان اقا و خرید دوباره ی ماشین از بوکانپسرم از بس عاشق بازی رایانه ای شده بودی که تا بابایی می رسید گوشیشو میگرفتی و بازی میکردی به همین خاطر بابایی رفت وبرات یه گوشی گرفت که شبانه روز باهاش بازی میکنی و هیچ کس حق نداره حتی به سایه اش هم نزدیک بشهعلی سان و کودککککککککککککککککککک نخبهمحیا خانم و اقا علی سان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی