سفر به یاد موندنی شمال
اینجا داری اسکیمو میخوری توی پارک جنگلی رشتاینجا هم خونه عمو حمید اینا هست توی رشتاینجا هم خونه یعمو حسین اینا هست که برا نهار دعوت کرده بودن توی رشتاینجا هم استانه هست توی رشت که حرم برادرزاده ی امام رضا بوداینجا هم طبق معمول ماشین خریدی از بازار استانه البته دو تا ماشین و یدونه موتوراستفاده ی اخرین قطره ی شیر کاکایو اخه عاشقشیخوشگلم جمعه صبح رفتیم استارا و از اونجا به گیلان البته با عرفان اینا و خاله مهسامامان بزرگ بابایی اونجا از قدیم دوستای صمیمی داشتن که به اصرار بابایی شب رفتیم اونجا....وای ی ی ی ی خیلی انسانهای مهربونی بودن تا سه روز نذاشتن بیاییم و اونجا موندیم با اونا همه جا رفتیم و خیلی خوش گدشت به جرات میتونم بگم بهترین مسافرتمون شد علی کوچولوی ما هم که با اونا انس گرفته بود و عشقم دستاتو دور گردنشون حلقه میکردی و اقا حمید رو بوس میکردیوفت اومدنم هممون بغض کرده بودیم و مریم خانم و خانوادش دوباره اماده شدن و تا مسیر رودبار با ماشین خودشون اومدن و ما رو بدرفه کردن و اینطوری بود که مسافرتمون به یه خاطره ی خوب تبدیل شد